برای خندیدن
هنوز راههای زیادی پیدا میشود
میتوانی جلوی آینه بایستی و
برای خودت شکلک دربیاوری
این کار فقط یکبار خندهدار است
میتوانی بنشینی و
حماقتهای زندگیات را
یکی یکی پیش رو بگذاری و بشماری
این خندههای بیشماری را در پی خواهد داشت
اگرچه کمی تلخ
یا اگر هیچیک میسر نشد
بیدلیل بلند شو بلند
قاه قاه بخند
قهقهههای هیستریک هم
گاهی گرهی را باز میکنند
بگذار بگویند دیوانهای
وقتیکه دیوانگی
تنها مجالِ توست برای خندیدن
اگر باز نشد
روی میز
دستهایت را به هم حلقه کن
پیشانیت را روی انگشتهای درهم فرورفتهات بگذار
و زار زار گریه کن
آنقدر گریه کن
تا گریهها تمام شوند
حتماً دیگر در تو جایی باز خواهد شد
برای یک لبخند
شهاب مقربین
سلام
اجبار هرنوعش ازاردهنده ست حالا میخواد کوچ ومهاجرت ازشهرودیارباشه یاازوبلاگ وشغل و...
که خداروشکرمن وشما ودوستان هم روحیه اش رو داریم هم دل وامیدش رو
برای من این روش جواب میده![](http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/106.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/110.png)
منزل نو مبارک
امان ازدست جبرزمانه!!
کناراومدن باشرایط جدید روحیه ی قوی میخواد ودلی که بندباشه وامیدوار
به قول جناب مقربین، وقتی خودمونو به دیوانگی بزنیم مجالی برای خندیدنه
موفق باشید وشاد
راستی خوش به حالتون شکلک ها درکامنت دونی ثبت میشه .وبلاگ من که نمیدونم چه ایرادی داره شکلک های مونگلش ثبت نمیشه
سلام سلام
گفتین خنده یاد یه نینی افتادم که روش خندوندن خودش برای منم کارسازه زیاااد
.
ببینم میشه گذاشت در سینما همساده ها
سلام
حالا خدارو شکر اخم نمی کنم
مطلب جالب و تامل برانگیزی بود
راستش منم برای حماقتهای گذشته م خنده م می گیره ،
یه لبخند تیک مانند هم دارم که در مواقع سختی و ناراحتی سراغم میاد و همه فکر می کنن در وضعیت بد هم خیلی شادم
به هر حال ممنون از انتخاب خوبتون
سلام![](http://www.blogsky.com/images/smileys/120.png)
من تک تکشونو امتحان کردم ...همه شون جواب می دن
ط.ن.ب
هر چی شهاب مقرنین گفته درسته !
- مادرم که از دنیا رفت هی غصه خوردم و هی گریه کردم ...اینقدر غصه خوردم و گریه کردم که تا عاقبت یک روز دیدم دلم برای خندیدن تنگ شده
- و همین چند روز پیش یک کلیپ برای سینما همساده ها دانلود کردم آقاهه تو اتوبوس بی دلیل می خندید ، اینقدر خندید که همه خنده شون گرفت
- یک کلیپ دیگه از یک عروس و داماد دانلود کردم ، داماد باید جملاتی رو که کشیش می گفت تکرار می کرد اما از بس اضطراب داشت یک کلمه رو اشتباهی گفت و عروس با صدای بلند شروع به خندیدن کرد ، به نظر من خنده های عروس هیستریک بود شاید اونم اضطراب داشت!
-و بارها شده یاد حماقتهای گذشته ام افتادم و خندیدم ...اگر چه کمی تلخ !